معنی میکرو ارگانیسم

حل جدول

میکرو ارگانیسم

موجودات زنده بسیار ریز


ارگانیسم

سازواره

مجموع اجزای تشکیل دهنده موجود زنده


میکرو

پیشوند کوچک بودن

واژه پیشنهادی

میکرو ارگانیسم

ریزاندامگان

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارگانیسم

اعضا، اندام، پیکره

فرهنگ فارسی هوشیار

ارگانیسم

کالبد، پیکر انسان، سازمان


میکرو فاژ

فرانسوی ریز خوار


میکرو سکپ

(اسم) دستگاهی جهت رویت ذرات ریزی که دیدن آنهاباچشم طبیعی میسرنیست. میکرسکپ ازدودستگاه عدسی تشکیل یافته:یکی عدسی شیئی یاابژکتیف که عدسی محدب الطرفین است وفاصله کانونیش درحدود چند میلیمتراست و دیگربنام عدسی چشمی یااکولرکه عدسی محدبی است بافاصله کانونی چند سانتیمتر. این دستگاه عدسی درانتهای لوله ای ثابت شده اند. طول لوله میکرسکپ که از مرکز عدسی شیئی تا مرکز عدسی چشمی حساب میشود در حدود 20 سانتیمتراست. لوله میکرسکپ به بدنه آن سوار شده و این بدنه بر روی پایه سنگین و ثابتی قراردارد. لوله میکرسکپ را میتوان بوسیله دوپیچ بالاوپایین برد. از پیچهابزرگتراست و با حرکت سریع بالا و پایین میرود و پیچ دیگرکوچکتراست وحرکتش بسیارآهسته و دقیق میباشد. پیچ اخیر به پیچ میکرومتری موسوم است و یک دور گردش آن یک میلیمترلوله را پایین میبرد. جسمی را که باید بوسیله میکرسکپ رویت شود بر روی یک تیغه شیشه یی ثابت میکنند و تیغه را بر روی صفحه سوراخ داری که در مقابل عدسی شیئی نصب شده است و بنام پلاتین موسوم است قرار میدهند. برای روشن کردن جسم در زیراین صفحه سوراخ دار (پلاتین) آینه مقعری وصل است که میتواند نور چراغی را بر روی جسم متمرکزکند و در میکرسکپ ها نور را بوسیله معمولا دستگاهی که بین آنها و آینه مقعر است جمع و متمرکز میکنند و به جسم می تابانند. این دستگاه را کندانسور گویند. برای دانستن توان میکرسکپ (مقدار دفعه ای که جسم بزرگ میشود) کافی است اعدادی را که بر روی عدسی چشمی و عدسی شیئی میکرسکپ نوشته شده است در یکدیگر ضرب کنیم (بر روی عدسی چشمی عدد بزرگنمایی و بر روی عدسی شیئی عدد درشت نمایی نوشته شده است و حاصل ضرب این دو عدد درشت نمایی میکرسکپ را بدست میدهد. ) توضیح ورود میکرسکپ بایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار صورت گرفت.


میکرو فون

میکرفن


میکرو فیلم

(اسم) عکسی که از سندی یا رساله و کتابی روی فیلم های کوچک بردارند و ازین جهت صرفه جویی در مکان و مخارج شود. میکرفیلم را بهراندازه که بخواهند میتوانند بزرگ کنند.

فرهنگ معین

ارگانیسم

(اُ) [فر.] (اِ.) اندام، مجموع اجزاء تشکیل دهنده موجود زنده.

فرهنگ عمید

ارگانیسم

مجموع اجزا یا اعضایی که جسم یک موجود زنده را تشکیل می‌دهد،


میکرو

نوعی پارچۀ نرم،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ارگانیسم

اندامواره

معادل ابجد

میکرو ارگانیسم

658

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری